بی تو هرگز

بی تو را هرگز نخواهم دید یار
بی تو را هرگز نخواهم بوسید یار
دوست دارم هر وقت که چشامو باز می کنم ببینمنت
نمی خوام روزی بیاد که تو بگی دوسم نداری
ای کاش اگه اون روز می خواد بیاد من دیکه روحی تو تن نداشته باشم

ترس

می ترسم که روزی مرا در این تنهای ترک کنی
می ترسم فاصله ای افتد در زندگیمان
می ترسم شب هنگام وقت خواب صورت زیبایت را نبینم
و صبح سرد را بدون بوسهء گرمت بیدار شوم

یاد تو

همیشه وقت غروب دلگیرم همیشه و قت شام جای خالیت باقی است همیشه موقعه خواب صدای لالائی نفسهایت خالیست همیشه عصرها رویاهایت در - روحم جان می گیرد همیشه تورا می خواهم یادات هست انروز که عجل گلویم می فشرد تا نامت را نگویم چه گفتم ؟ گفتم این فقط اوست که می ماند در قلبم این فقط نقش روی اوست که در زهنم در پرواز است این فقط بوی اوست که نفسم است واین اوست که من اورا میخوانم واین فقط اوست که مرا می خواهد .