دوست دارم

همیشه دوستت خواهم داشت

حتی اگر تو هیچ وقت ندانی که تورا دوست دارم
حتی اگر تو جواب حرفهایم را به تعنه پاسخ دهی

حتی اگر تو را هیچ وقت نبینم

زیبائی نگاهت

شاید هیچ گاه چنین بی تاب نشده بودم
شاید هیچ وقت دگر تو را نبینم
شاید اخرین باری بود که تورا بیدار می کردم
وقتی تو معصومانه اولین بار  در چشانم نگریستی
وقتی که تورا برای اولین بار اینگونه می دیدم
تو از سفر مرگ باز می گشتی و من  عاشقانه و بی صبرانه منتظر باز گشتت
اشکانم از چشمان جاری شود و تو تنها خاطری زیبای من شدی
 از تو پرسیدم که چه می خواهی ؟
تو گفتی .. تو گفتی گلبرگی که اشکهای تو را بر آن سوار کنم

جدائی

چگونه خواهم توانست خندهای زیبایت را از سر به در کنم
چگونه غم فراغ تو را در دلم خاموش کنم
چگونه بی تو من پرواز کنم
چگونه خواهم توانست روزهای خوش با تو بودن را به دست سرد فراموشی بسپارم
چگونه جای خالی گرم نگاه پر مهرت را زه یاد ببرم 
چگونه دوباره به تو بگویم دوست دارم 
چگونه گریه های شبانه ام را بی تو ترک کنم 
چگونه تنها بودن را سر کنم
چگونه ......................