گاش می شد یه روز روزگاری من و تو باهم باشیم
حسرت تو را داشتن خوره بر جانم نبود
زیبایت تنها نقش روی قاب عکسی کنج اتاقم نبود
صورت خود را هر صبح در اینه چشمان تو می دیدم نازنین
اما افسوس فاصله بین من و تو تا بی نهایت است
افسوس که هیچ کس نخواهم توانست عشق را جز تو به من هدیه دهد