مدتها بود که تو در گوشی افتاده بودی
و تنها تو بغض نشکسته مرا میشنیدی
هر بار که تو در دست می فشارم تو خود
بروی کاغذ آنچه در گلو دارم فریاد میزنی
فریاد فریاد فریاد