دل شکسته ام

تکه های دل شکسته ام  را با عاشقان قسمت خواهم کرد
دل شکسته ام  را بر موج سوار خواهم کرد تا دگر
دختری چینی بند زن تواند - دوزد - تکه های آن را
خواهم اویخت بر دروازه شهر  تا که رندان ببرند بر تارج
که مبادا عاشق پیشه ای باز بیاید و تکه ها آن را برهم بند بزند
اما ....

طناب

او نمی دانست روزی اینچنین خواهد شد
همگام با صدای عاشقانه یارش جسمش  را بر بالای
طناب بلندی خواهند اویخت
حتی دگر صدای دختر کوچکی که با زجه اسمش را صدا می زند فایده ندارد
چگونه دنیا با خودش فاصله می گیرد
آیا ؟ 
آیا روزی فرا خواهد رسید که بلبلان بر دوش عاشقان سرود سردهند ؟
دگر بیم ان نداشته باشند که صدایشان تبدیل به ذجهای شبانه پسری شود 
که حتی بوی پدرش را حس نکرده است .

دیدن تو

تاب نگاهت را ندارم
من در سرزمین نگا هت غریبه تر اینم
سرگردان عشقت  به هر سو می روم
اما ... اما پیدایت نمی کنم
من عشقم را به کی به جز تو می توانم تقدیم کنم
حسرت داشتنت  مدت هاست سینه مرا می سوزاند