شب در راه است من خسته- دل شکسته- به سوی آشیانه حرکت می کنم . خوشید اخرین پرتو خود را بر زمین می افکند لحضه خدا حافظی روز است و شب تناز کنان پرده اسرار خود را بر سر زمین می کشد و من تنها تر از همیشه در آرزوی با تو بودن به انتظار صبح می نشینم
علیرضاقرقچیان
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1382 ساعت 15:34
سلام
این اولین بار است به وبلاگ شما سر می زنم و خوشحالم با وبلاگ شما آشنا شدم.
وبلاگ زیبایی دارید.
موفق باشید.
این کمال لطف شما است قربان