به عقربه های ساعت خیره شده ام تا گذشت زمان را ببینم.
نمی گذرد
عقبه ساعت از حرکت باز ایستاده به شیشه اش ضربه می زنم اما نه عقربه خراب نیست به کندی گذاشتن یک قرن حرکت می کند به ساعت قرار نزدیک می شوم صدای قلبم در فضای ساکت اتاق طنین می افکند من غرق در شادی دیدنت ...... اما افسوس ..........

نظرات 1 + ارسال نظر
یاسر شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 14:11 http://manofereshte.blogsky.com

عمر آینه بهشت اما آه... بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد